نظریه تحولی روانی – اجتماعی اریکسون
اریک اریکسون، روانشناسی آلمانی، نظریه روانی-اجتماعی خود را تحت تاثیر فروید مطرح کرد. از نظر اریکسون، خود (ایگو) صرفا میانجی بین نهاد و فراخود نیست، بلکه در هر مرحله از رشد، نگرشها و مهارتهایی کسب میکند که فرد را عضو فعال و کمک کننده به جامعه میسازد. اریکسون 8 مرحله رشد مطرح کرد که 5تای اول آن مشابه نظر فروید است اما اریکسون در دوران بزرگسالی و پیری نیز 3 مرحله دیگر مطرح کرد.
در هر مرحله، فرد دچار یک بحران روانی اجتماعی میشود که میتواند پیامد مثبت یا منفی برای رشد شخصیت داشته باشد. ماهیت روانی – اجتماعی این نظریه به این دلیل است که نیازهای روانی فرد در برابر تضاد با نیازهای جامعه (یعنی اجتماعی) قرار میگیرد. بر اساس این نظریه، گذر موفقیتآمیز از هر مرحله منجر به کسب شخصیت سالم میشود و این فضایل کسب شده میتواند برای حل بحرانهای بعدی به کمک آید.
مرحلهی اول – اعتماد در برابر بیاعتمادی
اعتماد در مقابل بی اعتمادی اولین مرحله و اساسیترین در نظریه رشد روانی اجتماعی اریک اریکسون است. این مرحله از بدو تولد شروع میشود و تقریباً تا 18 ماهگی ادامه مییابد. در این مرحله، نوزاد نسبت به دنیایی که در آن زندگی میکند نامطمئن است و برای ثبات به مراقب اصلی خود نگاه میکند. هنگامی که کودک گریه میکند یا سر و صدا میکند و مراقب نیازهای او را با در آغوش گرفتن، شیر دادن و مراقبت از او برآورده میکند، با این کار اعتماد ایجاد میشود. با گذشت زمان، کودک میآموزد که میتواند به مراقبان دیگر نیز اعتماد کند.
اگر مراقبتهایی که نوزاد دریافت میکند سازگار، قابل پیشبینی و قابل اعتماد باشد، حس اعتمادی در آنها ایجاد میشود که به روابط دیگر نیز منتقل میشود و میتوانند حتی در صورت تهدید احساس امنیت کنند. اگر این نیازها به طور مداوم برآورده نشوند، ممکن است بیاعتمادی، سوءظن و اضطراب ایجاد شود.
هیچ کودکی احساس اعتماد 100 درصد یا شک و گمان 100 درصدی را در خود ایجاد نمیکند. اریکسون معتقد بود که توسعه موفقیت آمیز تماماً به ایجاد تعادل بین دو طرف مقابل است که اریکسون آن را بهعنوان گشودگی برای تجربه توصیف میکند که با احتیاط نسبت به احتمال وجود خطر، تعدیل شده است.
مرحلهی دوم – استقلال در برابر شرم و تردید
خودمختاری در مقابل شرم و شک دومین مرحله از مراحل رشد روانی اجتماعی اریک اریکسون است. این مرحله در سنین 18 ماهگی تا تقریباً 3 سالگی رخ میدهد. به گفته اریکسون، کودکان در این مرحله بر ایجاد حس کنترل شخصی بر مهارتهای فیزیکی و احساس استقلال تمرکز دارند. کودکان در این مرحله اراده را یاد میگیرند. اگر مرحله با موفقیت گذرانده شود، کودک نسبت به توانایی خود برای بقا در جهان مطمئن میشود. اگر کودکان مورد انتقاد قرار گیرند، بیش از حد به احساس ناکافی بودن در توانایی خود برای بقا میکنند و ممکن است بیش از حد به دیگران وابسته شوند، عزت نفس نداشته باشند و احساس شرم کنند.
کودک در این بازه، از نظر جسمی رشد میکند و تحرک بیشتری پیدا میکند و متوجه میشود که مهارتها و تواناییهای زیادی مانند پوشیدن لباس و کفش، بازی با اسباب بازیها و غیره دارد. چنین مهارتهایی نشان دهنده احساس رو به رشد استقلال و خودمختاری کودک است.
به عنوان مثال، در این مرحله، کودکان با دور شدن از مادر، انتخاب اسباببازی برای بازی کردن، انتخاب در مورد آنچه دوست دارند بپوشند، بخورند و غیره، استقلال خود را ابراز میکنند. این مرحله معادل مرحلهی مقعدی فروید میباشد.
مرحلهی سوم – ابتکار عمل در برابر احساس گناه
مرحله سوم رشد روانی اجتماعی در سالهای پیش دبستانی اتفاق میافتد. در این مرحله از رشد روانی-اجتماعی، کودکان شروع به اعمال قدرت و کنترل خود بر جهان از طریق هدایت بازی و سایر تعاملات اجتماعی میکنند.
کودکانی که در این مرحله موفق هستند، احساس میکنند توانایی و توانایی رهبری دیگران را دارند. کسانی که موفق به کسب این مهارتها نمیشوند، با احساس گناه، شک به خود و عدم ابتکار مواجه میشوند. موضوع اصلی مرحله سوم رشد روانی اجتماعی این است که کودکان باید کنترل و قدرت خود را بر محیط اعمال کنند. موفقیت در این مرحله منجر به احساس هدف میشود. در این مرحله است که کودک با افزایش کنجکاوی برای دانش، شروع به پرسیدن سوالات زیادی میکند. اگر والدین سؤالات کودک را بیاهمیت، آزاردهنده یا شرم آور یا سایر جنبههای رفتارشان را تهدیدآمیز تلقی کنند، ممکن است کودک به دلیل «آزاردهنده بودن» احساس گناه کند.
مرحلهی چهارم – سختکوشی در برابر حقارت
این مرحله در اوایل سالهای مدرسه در بین سن 5 تا 12 سالگی اتفاق میافتد که کودک تعاملات اجتماعی گستردهتری را شکل میدهد و در اجتماع حضور مییابد. از طریق تعاملات اجتماعی، کودکان شروع به ایجاد حس غرور نسبت به دستاوردها و تواناییهای خود میکنند. کودکان در مرحلهای هستند که خواندن و نوشتن و انجام کارها را به تنهایی یاد میگیرند. آنها باید با خواستههای جدید اجتماعی و تحصیلی کنار بیایند. موفقیت منجر به احساس شایستگی میشود، در حالی که شکست منجر به احساس حقارت میشود.
در این مرحله است که گروه همسالان اهمیت بیشتری پیدا میکند و به منبع اصلی عزت نفس کودک تبدیل میشود. کودک اکنون احساس میکند که نیاز دارد با نشان دادن شایستگیهای خاصی که برای جامعه ارزش قائل است، تأیید را به دست آورد و احساس غرور در دستاوردهای خود ایجاد کند.
کودکانی که توسط والدین و معلمان تشویق و ستایش میشوند، احساس شایستگی و باور به مهارتهای خود پیدا میکنند. کسانی که از والدین، معلمان یا همسالان تشویق اندکی دریافت میکنند یا اصلاً تشویق نمیشوند، در تواناییهای خود برای موفقیت شک خواهند کرد. یافتن موفقیتآمیز تعادل در این مرحله از رشد روانی اجتماعی منجر به قدرتی میشود که به عنوان شایستگی شناخته میشود، که در آن کودکان به تواناییهای خود برای انجام وظایفی که پیش روی آنها گذاشته شده است، باور میکنند.
مرحله پنجم – هویت در برابر گمگشتگی نقش
پنجمین مرحله روانی-اجتماعی در طول سالهای اغلب پرتلاطم نوجوانی اتفاق میافتد. این مرحله نقش اساسی در ایجاد حس هویت شخصی ایفا میکند که تا پایان عمر بر رفتار و رشد فرد تأثیر میگذارد. نوجوانان از طریق کاوش شدید در ارزشها، باورها و اهداف شخصی، به جستجو و ایجاد هویت شخصی میپردازند.
این مرحله اصلی رشد است که در آن کودک باید نقشهایی را که در بزرگسالی ایفا میکند بیآموزد. در این مرحله است که نوجوان هویت خود را دوباره بررسی میکند و سعی میکند بیابد که دقیقا کیست. اریکسون ادعا میکند که نوجوان ممکن است برای مدتی در مورد بدن خود احساس ناراحتی کند تا زمانی که بتواند با تغییرات سازگار شود و “رشد” کند. موفقیت در این مرحله به فضیلت وفاداری میانجامد. وفاداری مستلزم این است که بتوانیم خود را به دیگران بر اساس پذیرش دیگران متعهد کنیم، حتی زمانی که ممکن است تفاوتهای ایدئولوژیکی وجود داشته باشد. ناکامی در ایجاد حس هویت در جامعه، میتواند منجر به سردرگمی نقش شود.
مرحلهی ششم – صمیمیت در برابر انزوا
این مرحله آغاز دوران بزرگسالی است که افراد شروع به تشکیل روابط صمیمانه میکنند. بزرگسالان جوان نیاز به ایجاد روابط صمیمی و محبتآمیز با افراد دیگر دارند. موفقیت منجر به روابط قوی میشود، در حالی که شکست منجر به تنهایی و انزوا می شود. اریکسون معتقد بود که این امر حیاتی است که افراد روابط نزدیک و متعهدانه با افراد دیگر ایجاد کنند. کسانی که در این مرحله موفق هستند، روابط پایدار و ایمن ایجاد خواهند کرد. اجتناب از صمیمیت، ترس از تعهد و روابط میتواند منجر به انزوا، تنهایی و گاهی افسردگی شود. موفقیت در این مرحله همراه با کسب فضیلت عشق است.
مرحلهی هفتم – زایش در برابر رکود
بزرگسالان 40 تا 65 سال، نیاز به ایجاد یا پرورش چیزهایی دارند که بیشتر از آنها باقی بماند، این امر اغلب با بچه دار شدن یا ایجاد یک تغییر مثبت، که به نفع سایر افراد باشد اتفاق میافتد. موفقیت منجر به احساس سودمندی و موفقیت میشود، در حالی که شکست منجر میشود فرد احساس کند تا دستاورد معنیداری ندارد. این افراد ممکن است احساس کنند که ارتباطی با جامعه خود و کل جامعه ندارند.
موفقیت در این مرحله به فضیلت مراقبت منجر خواهد شد.
مرحله هشتم – انسجام در برابر ناامیدی
مرحلهی هشتم و آخرین مرحله از نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون که به 65 سالگی تا مرگ اشاره میکند، بازتابی از زندگی است. در این مرحله از رشد، افراد به رویدادهای زندگی خود نگاه میکنند و تعیین میکنند که آیا از زندگی خود راضی هستند یا از کارهایی که انجام دادهاند یا نکردهاند پشیمان هستند. یکی از تفاوتهای مهم نظریه اریکسون با سایر نظریهها در پرداختن به همین مرحله یعنی دوران سالمندی است.
کسانی که به زندگی با احساس خوبی نگاه میکنند، احساس رضایت میکنند و آماده هستند تا پایان زندگی خود را با احساس آرامش روبرو کنند. کسانی که به گذشته نگاه میکنند و فقط احساس پشیمانی میکنند. موفقیت در این مرحله منجر به احساس خردمندی میشود، در حالی که شکست منجر به پشیمانی، تلخی و ناامیدی میشود.
در پایان انسجام در صورتی احساس میشود که زندگی به صورتی که روی داده است، ارزش زیستن را داشته است و یا افراد سالخوردهای که از زندگی خود ناراضی هستند، از مرگ میهراسند.
نظریه رشد اریکسون متشکل از 8 مرحله است که گذر موفقیتآمیز از هر محله به مراحل کمک میکند. بنابرین شکست در یک مرحله میتواند باعث شکست در سایر مراحل شود. از ویژگیهای مثبت نظریه اریکسون این است که نگاهی به کل عمر انسان میپردازد و همچنین بر تعاملات اجتماعی تاکید میکند. اما انتقاداتی نیز به نظریه او وارد است از جمله اینکه مکانیسمهای دقیق برای حل تعارضات و حرکت از یک مرحله به مرحله دیگر به خوبی توصیف یا توسعه نیافته است. منتقدان معتقدند این تئوری نمیتواند دقیقاً نوع تجربیاتی را که در هر مرحله برای حل موفقیتآمیز تعارضها و حرکت به مرحله بعدی لازم است را ارائه دهد. با این وجود نظریه تحولی روانی-اجتماعی اریکسون از مهمترین نظریات رشد محسوب میشود.
منابع
WebMD.com
Verywellmind.com
simplypsychology.org
برک, ل. (2014). روانشناسی رشد.
دیدگاهتان را بنویسید