رویکرد هیجان مدار (EFT) چیست؟
سازش با هیجانات و التیام زخمها با رویکرد هیجان مدار
امروزه تاثیر هیجانات روی شناختها و رفتارهای ما بر کسی پوشیده نیست. هیجانات همان برانگیختگیهای درونی هستند که در واکنش به یک محرک ایجاد میشوند و دارای ابعاد روانی و فیزیولوژیکی هستند. به دلیل اهمیت نقش هیجانات در زندگی انسانها،شناخت انواع هیجانات و اصلاح آنها ضروری است.
رویکرد هیجان مدار رویکردی است که با تمرکز روی شناسایی هیجانات،در جهت درمان برخی اختلالات عمل میکند.این مقاله جهت آشنایی شما با این رویکرد فراهم شده است.
اهداف یادگیری
- درک مبانی رویکرد هیجان مدار گرینبرگ
- آشنایی با نقش هیجانات در زندگی و تعاملات
- آشنایی با انواع هیجانات
- آشنایی با نحوهی درمان و اصلاح هیجانات با رویکرد گرینبرگ
دربارهی لزلیاسگرینبرگ (یکیاز توسعهدهندگان رویکرد هیجان مدار)
گرینبرگ در سال 1945 در ژوهانسبورگ آفریقایجنوبی متولد شد. او یکی از مبتکران اصلی رویکرد هیجان مدار هم در حوزهی فردی و هم زوجی است.
گرینبرگ در ابتدا در رشتهی مهندسی مشغول به تحصیل بود اما پس از فارغالتحصیلی در این رشته به سمت روانشناسی گرایش یافت. در طول دورهی تحصیل در این رشته،درمان مراجع محوری را به مدت 3 سال نزد لورا رایس فراگرفت و پس از آن به یادگیری درمان گشتالت پرداخت. بعد از این دورهی پربار آموزش بود که در اقدامی شجاعانه،به ادغام اندیشههایی همچون انسانگرایی نوین و تئوری هیجان پرداخت تا پایههای رویکرد هیجان مدار را بنیان گذاری کند.
اگرچه سوزان جانسون نیز در این راه با او همراه بود اما اقدامات او عمدتا در راستای زوجدرمانی بود. در حال حاضر، ریاست کلینیک هیجان مدار در تورنتو برعهدهی گرینبرگ میباشد.
رویکرد هیجان مدار(EFT)چیست؟
نظریهی هیجان مدار جهتگیری مثبتی نسبت به انسان دارد.براین اساس، ماهیت انسان چیزی فراتر از سائقها، شرطی شدنها و یا تجارب گذشته است.
ما قادر به انتخاب و تصمیمگیری هستیم و از ظرفیت آگاهی، خلاقیت و سازندگی نیز برخورداریم. انگیزش نیز در این رویکرد از نقش قابل توجهی برخوردار است.
انسانها سیستمهای خودسازماندهی پویایی هستند که در تعامل مداوم با محیط قرار دارند و میتوانند خود را مطابق با محیط تنظیم کرده و یا محیط را مطابق با خود تنظیم کنند.
این رویکرد تلفیقی از نظریات انسانگرایی نوین مانند مراجع محوری راجرز و گشتالت درمانی پرلزاست، همچنین از رویکردهای تجربه گرایی ستیر، نظریهی وجودی،تئوری هیجان و دلبستگی تاثیر پذیرفته است. اکنون به تاثیر هریک از این رویکردها بر شکلگیری این نظریه میپردازیم.
دیدگاههای نو انسانگرایانه در رویکرد هیجان مدار
این دیدگاه، با گسترش دادن نظریات انسانگرایی سنتی، معتقد است همهی موجودات زنده صرف نظر از سودمندیشان برای انسان، دارای ارزش هستند و ارزش اساسی انسان نیز، عشق ورزی به تمام موجودات است.
در دنیای امروز، به دلیل نابرابریهایی که در تمام جنبهها اعم از جنبههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی صورت گرفته است، انسانها چه با خود و چه با سایر موجودات در کشمکش و نزاع هستند.
بازگشت انسان به ارزش اساسی خویش، تنها با برابریهای اجتماعی میسر است. یعنی زمانی که انسان موجودی محترم انگاشته شده و به او حق انتخاب داده شود. تاثیر این رویکرد بر نظریهی هیجان مدار باعث شده است که این نظریه، بر پایهی برخی ارزشها بنا نهاده شود:
1-1.تجربه
به این معنا که در این درمان،تمام عناصر وجود انسان از جمله شناخت،تفکر،ادراک و هیجان باید حقایق متعلق به اینجا و اکنون را بدون وابستگی به چیز دیگر،درک کنند.
2-1.رشد
رشد به معنای تمایل انسان برای پیشرفت و رسیدن به زندگی سالم و هدفمند است.
3-1.تمامیت
این مفهوم که برگرفته از نظریهی گشتالت است به این معناست که افراد،چیزی بیش از مجموع اجزایشان هستند و با تمرکز بر روی برخی جنبه ها مثل افکار،نمیتوان به درک کاملی از وجود آنها دست یافت.افراد نیز باید بتوانند از تمام جنبههای وجودی خود آگاه شده و آنهارا یکپارچه کنند.
4-1.کثرت در عین برابری
انسانها با هم متفاوت هستند و هیچ دو انسان کاملا مشابهی را نمیتوان یافت. با این حال، هیچیک بر دیگری برتر نیست و باید به این تفاوت ها احترام گذاشت.
5-1.حضور و اعتبار
این مفهوم به این معناست که انسانها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و در سایهی این ارتباطات، به رشد و کمال دست مییابند.
6-1.تصمیمگیری
انسان موجودی آزاد است که قوهی اختیار داشته و میتواند برای خود تصمیم بگیرد. موانع محیطی و یا حتی درونی ممکن است آزادی او را محدود کنند، اما هرگز آنرا از میان نخواهند برد.
نظریهی ستیر در رویکرد هیجان مدار
ستیر معتقد بود همهی انسانها گرایش به رشد و تحول دارند و هریک از ما صاحب تمام منابع و امکانات لازم برای تحقق ظرفیتهای خود هستیم. براین اساس، سه عامل در تحول انسان نقش دارند:
1-2.ویژگیهای ژنتیکی
ظرفیت فیزیکی،هیجانی و سرشتی
2-2.تاثیرات طولی ناشی از رشد
تجارب کودک در رابطه با مثلث بقا یعنی ارتباط کودک با پدر و مادر
3-2.تعامل دائم ذهن و بدن
ارزشی که فرد به ظاهر و اعضای بدن خود میدهد
ستیر از مفهومی به نام ارتباط همخوان یاد میکند که به این معناست که افراد باید بتوانند به درجه ای از خودآگاهی و عزت نفس دست یابند که با دیگران ارتباطی صریح و مستقیم داشته و خواستههای خود را ابراز کنند و از طریق کاوش در دنیای درونی خود،به خودشکوفایی دست یابند.
نظریه دلبستگی بالبی در رویکرد هیجان مدار
بر این اساس، کودکان دو نیاز اساسی دارند:
نیاز به اکتشاف و نیازهای دلبستگی. در صورتی که مادران به عنوان پایگاه مراقبتی اولیه بتوانند به این دو نیاز کودک به درستی، به اندازه و به موقع پاسخ دهند کودک احساس امنیت کرده و به مراقب و بعد از آن به دنیا اعتماد خواهد کرد.
اما در صورتی که این نیازها به درستی برآورده نشوند،سبک دلبستگی ناایمن (دوسوگرا و اجتنابی و آشفته) در کودک شکل خواهد گرفت که هردو تاثیرات ناخوشایندی بر روابط بعدی فرد در آینده خواهند گذاشت.
رویکرد وجودی در رویکرد هیجان مدار
بر این اساس، هر انسانی با چند نوع اضطراب بنیادین مواجه است که شامل تنهایی، مرگ، آزادی و معنا میباشد.
بر اساس این رویکرد، انسانها موجوداتی آزاد و انتخابگر هستند که خودشان خالق معنای زندگیشان هستند. همچنین هر انسانی،با چند نوع تنهایی در این جهان رو به رو میشود:
1-4.تنهایی بینفردی
به معنای جدایی از دیگران و بیکسی
2-4.تنهایی درونفردی
به معنای فراموش کردن استعدادها،توانمندیها و آرزوهای خود و پذیرفتن بایدها و نبایدهای محیطی است.
3-4.تنهایی وجودی
تجربهی جدا افتادن از مخلوقات به رغم داشتن روابط رضایتبخش با دیگران
فرد باید بتواند این اضطرابها را در خود شناسایی کرده و از آنها در جهت خلق معانی جدید زندگی استفاده کند.
آسیب شناسی در رویکرد هیجان مدار
نظریهی هیجان مدار از تئوری هیجان در آسیبشناسی و درمان سود برده است. هیجانات در رفتارهای ما بسیار اثرگذار هستند و نحوهی پردازش و ارزیابی سریع و خودکار اطلاعات را در موقعیتهای مختلف برای واکنش به آنها فراهم میکنند.
هیجانات به عنوان فعل و انفعالاتی در نظر گرفته میشوند که در مغز رخ میدهند و با افکار و شناختهای ما متفاوت هستند و پایهی عصبی و فیزیولوژیکی خاص خود را دارند.
سیستم لیمبیک مسئول واکنشهای هیجانی ما در برابر رویدادهاست و میتواند روی سلامت روانی و جسمانی ما تاثیرگذار باشد.طرحوارههای هیجانی نیز که از مفاهیم مهم در این رویکرد هستند،به عنوان ساختارهای حافظهای درونی درنظر گرفته میشوند که مولفههای شناختی، رفتاری، هیجانی و انگیزشی را همراه با نشانههای مربوط به هریک از آنها درون یک سازمان درونی که خارج از حیطهی هشیاری ماست قرار میدهند.این طرحوارهها توسط همین نشانهها فراخوانی میشوند و در نهایت برونداد آنها تجارب و واکنشهای ما به موقعیت هاست.
طرحوارههای هیجانی مشخص میکنند که مدل افراد در مفهومسازی و قضاوت هیجانات چیست و چه راهبردهای رفتاری را در پاسخ به هیجانات به کار میگیرند.همچنین این طرحوارهها میتوانند روی افکار ما تاثیر بگذارند و رفتارهای بعدی ما را پیشبینی کنند.
رویکرد هیجان مدار به مراجعان کمک میکند تا این طرحوارهها را بشناسند، بپذیرند و تغییر دهند. طبق این رویکرد، هیجانات اصولا سازگار هستند اما برخی عوامل مانع از بروز هیجانات اصیل شده و سبب تحریف آنها میشوند و عدم توانایی فرد در تنظیم هیجانات به عنوان عاملی برای بدکارکردی در نظر گرفته میشود.
بسیاری از اختلالات همچون افسردگی،اضطراب و بیاشتهایی عصبی نتیجهی تلاشهای ناموفق مراجعان برای خودتنظیمی هیجانی است. درنتیجه هیجانات ناکارآمد باید شناسایی و اصلاح شوند و به سمتی هدایت شوند که یک زندگی سالم و بامعنا ایجاد کنند.
برای اینکه بتوانیم هیجانات ناسالم را به هیجانات سالم تغییر دهیم، ابتدا باید با انواع این پاسخهای هیجانی آشنا شویم:
انواع پاسخهای هیجانی در رویکرد هیجان مدار
1.هیجان سازگار اولیه
یک پاسخ هیجانی سالم که در واقع، اولین هیجانی است که در واکنش به یک موقعیت، به طور خودکار و در لحظه ایجاد میشود (مانند کسی که در پاسخ به دیرکردن فرزندش،هیجان ترس را ابراز میکند).
2.هیجان ناسازگار اولیه
این نوع پاسخ نیز گرچه اولین پاسخی است که از ما سر میزند، اما برخلاف مورد قبل، ناسالم بوده و برگرفته از تعارضات حل نشده در گذشته است (احساس ترس و اضطراب در برابر طردشدن از سمت دیگران نمونه ای از این نوع پاسخ است.به این دلیل که طردشدن،نیازهای دلبستگی ناکام شدهی مارا فراخوانی کرده و ایجاد ترس میکند).
3.هیجان واکنشی ثانویه
این هیجان، پاسخی در برابر هیجان اولیه است که عموما از افکار ما نشات گرفته و اضطراب حاصل از عدم تجربهی هیجان سالم را پنهان میکند (مادری که در پاسخ به دیرکردن فرزندش،به جای هیجان ترس،هیجان خشم را ابراز کرده و فرزندش را کتک میزند یا بر سر او فریاد میکشد در واقع این پاسخ را تجربه کرده است).
4.هیجان ابزاری
این نوع هیجانات میتوانند هشیارانه یا ناهشیارانه باشند و هدفشان عموما تحت تاثیر قرار دادن دیگران است.
هدف این رویکرد،شناسایی هیجانات ناسازگار،چگونگی تبدیل هیجانات اولیه به هیجانات ثانویه و کمک به اصلاح و بازسازی آنها و در نهایت، تجربهی یک هیجان سازگار در موقعیتهای مختلف است.
نظریهی درمانی در رویکرد هیجان مدار
همانطور که پیش از این اشاره شد، یکی از عواملی که باعث بدکارکردی در افراد میشود عدم توانایی در تنظیم هیجانی و روشهای آنها برای معنا دادن به تجارب و رویدادهاست. معنایی که مبتنی بر تجربهی جسمانی نیست پوچ است.
ظرفیت ما برای ساخت روایتها، درک و ادغام آنها کلید رشد هویت تطبیقی و ایجاد یک نگاه منسجم از خود است. افرادی که برای درمان مراجعه میکنند با مشکلات وجودی، معنای زندگی و هدفمندی مواجه هستند و عدم آگاهی هیجانی آنها اضطرابی ایجاد کرده است که سبب افت عملکرد آنها شده است.
ساختن معنایی منحصر به فرد از زندگی عامل مهمی در داشتن یک زندگی سالم و هدفمند است و این موضوع در درمان هیجان مدار به عنوان نقطهی تمرکز درمان قرار میگیرد.
درمان از طریق رویکرد هیجان مدار
درمان هیجان مدار عمدتا به دنبال ارتقای دو مهارت در مراجعان است:
- ایجاد یک ارتباط مناسب با مراجع و دستیابی به هیجانات از طریق آگاهی و پذیرش هیجانی. در درمان هیجان مدار رابطهی درمانی اهمیت زیادی دارد و همدلی نقش مهمی در این اتحاد درمانی دارد. همدلی یعنی بتوانیم خودمان را جای مراجع قرار داده و برای دقایقی،دنیا را از دیدگاه او ببینیم.درمانگر با همدلی وارد دنیای مراجع میشود و به او امنیت میدهد.
- یادگیری این موضوع که فرد چگونه میتواند هیجانات تحریفشدهی خود را اصلاح کرده و از اطلاعاتی که هیجانات فراهم میکنند بهتر استفاده کندتا از رفتارهای مخرب و آسیبزننده و سایر تاثیرات منفی هیجان ها اجتناب کند.
معمولا در جلسات ابتدایی بر این موضوع تاکید میشود که مراجعان بتوانند به درک درستی از هیجانات خود دست یابند. اهداف جلسات ابتدایی عبارتند از:
1.آگاهی بیشتر نسبت به هیجانات
2.یادگیری پذیرش و تنظیم هیجانات
3.یادگیری توصیف هیجانات به طور واضح و همراه با جزئیات
4.افزایش آگاهی از لایههای چندگانهی تجارب هیجانی برای مشخص کردن واکنش های مستقیم
جلسات بعدی عمدتا اهداف زیر را دنبال میکنند:
1.ارزش گذاری هیجانات در موقعیت های مختلف بر این مبنا که آیا آنها آسیبزننده هستند یا کمک کننده؟
2.یادگیری استفاده از هیجانات مفید برای هدایت رفتارها
3.مشخص کردن منبعی که هیجانات آسیبزا از آن نشات میگیرند.
4.یادگیری تغییر این هیجانات آسیبزا
5.ایجاد روشهای سالم برای سازگاری با موقعیتهایی که اغلب هیجانات ناسازگار را فراخوانی میکنند.
6.تهیهی قراردادی شخصی که افکار مخرب ناشی از هیجانات ناسازگار و نابههنجار را به چالش میکشد.
شش اصل برای تغییر در درمان هیجان مدار
1.آگاهی
در این مرحله فرد باید بتواند نسبت به آنچه در درونش رخ میدهد آگاه شود و آنها را نام گذاری کند. آگاهی مستلزم پذیرش است.
2.بیان
فرد باید بتواند هیجانات خود را نمادسازی و بیان کند.
3.تنظیم
این مرحله به معنای آن است که فرد باید این توانایی را کسب کند که هر زمان که بخواهد هیجانات را داشته باشد و هر زمان که نمیخواهد آنها را نداشته باشد.
4.تفکر
فرد باید بتواند به معانی نهفته در پشت این هیجانات بیندیشد.
5.تبدیل
در درمان هیجان مدار هیچ هیجانی از بین نمیرود بلکه هیجانات ناسازگار به هیجانات سازنده تبدیل میشوند.
6.تجربهی هیجان سازگار و اصلاحشده
در مرحلهی آخر، این هیجانات جدید و سازگارانه در زندگی به کار گرفته میشوند.
طبق این رویکرد، مراجعان در پایان یک درمان موفقیتآمیز، آگاهی بیشتری نسبت به هیجانات خود داشته و همچنین توانایی خود تنظیمی هیجانی آنها نیز افزایش مییابد و بهتر میتوانند هیجانات ناکارآمد را اصلاح کنند.
تکنیک ها در درمان هیجان مدار
در این بخش به معرفی چند تکنیک در رویکرد هیجان مدار میپردازیم:
1.شناسایی گرههای کور
ممکن است بیمار در حین روند بازگویی روایت خود، چنان گرفتار بخشی از تصویر ذهنی یا خاطره شود که نتواند ادامه دهد. این گرههای کور ممکن است هیجانات شدیدی را فراخوانی کنند یا هیجان را بازداری کنند.
درمانگر بایستی به هرگونه تغییر مسیر در بروز هیجان توجه کند. اگر تغییری ایجاد شد از مراحع بخواهد همان قسمت را مجددا تکرار کند.
این گرههای کور اغلب مرتبط با طرحوارههای هیجانی هستند و دردسرسازترین افکار خودآیند را در بر میگیرند.درمانگر باید این نقاط کور را شناسایی کرده و آنها را برطرف کند.
2.شناسایی طرحوارههای هیجانی
افراد در مفهومسازی هیجانات و راهبردهای کنار آمدن با آنها با یکدیگر فرق دارند. وقتی هیجان ناخوشایندی تجربه میشود افراد با افکار و رفتارهای متفاوتی به آن پاسخ میدهند.
برخی از افراد ممکن است از احساسات خود شرمنده و یا مضطرب باشند چون اعتقاد دارند نباید هیجان خاصی را تجربه کنند، باید منطقی باشند. آن ها داشتن احساسات مختلف را نشانهی ضعف میدانند به همین دلیل از هیجانات خود اجتناب کرده و آنها را سرکوب میکنند.در این تکنیک به مراجعان کمک میشود تا این طرحوارههای هیجانی ناکارآمد را شناسایی کرده و به اصلاح آن ها بپردازند.مقیاس طرحوارههای هیجانی دلیلی برای شناسایی این باورها مورد استفاده قرار میگیرد.
3.ایجاد آگاهی هیجانی
در این تکنیک انواع هیجانات به همراه نام و جلوههای جسمانی و چهرهای آن به مراجع آموزش داده میشود. همچنین در مورد هیجانات اولیه و ثانویه و اینکه هیجانات اولیه چطور میتوانند برای جلوگیری از پیامدهای منفی به هیجانات ثانویه تقسیم شوند آگاهی داده میشود.
زمانی که آگاهی هیجانی در فرد به سطح مورد انتظار رسید ترغیب میشود که به جای هیجانات ثانویه،هیجانات اولیه را تجربه و ابراز کند.
4.نوشتن آرامشبخش
اگر بیماران بتوانند حوادث آشفتهساز را بنویسند، به آرامش دست مییابند.مراجعان با جزئیات کامل حوادث را توصیف میکنند،به هیجانات خود توجه میکنند و از این طریق معنای خاصی به آن میدهند. اگرچه ممکن است این کار در کوتاه مدت سبب افزایش احساسات منفی شود اما اگر به طور منظم انجام شود اغلب باعث کاهش هیجانات منفی میشود.
رویکرد هیجان مدار برای درمان چه اختلالاتی مناسب است؟
- اختلالات خوردن
- سوءرفتارهای دوران کودکی
- اختلالات اضطرابی و مرتبط با تروما
- مشکلات و تعارضات زناشویی و خانوادگی
- اختلالات خلقی
- اختلالات شخصیت مثل شخصیت های مرزی
رویکرد هیجان مدار برای چه مشکلاتی مناسب نیست؟
طبق این رویکرد افراد باید بتوانند درکی از تجارب درونی خود داشته باشند بنابراین در اختلالاتی همچون پانیک و اختلالات مرتبط با کنترل تکانه که این بینش در افراد کمتر است، اثربخشی این رویکرد کمتر است.
همچنین افراد باید صادق و منعطف باشند.بنابراین برای افرادی که درمانگر را فریب میدهند و یا قصد کنترل او را دارند مناسب نیست.
سخن پایانی
همانطور که در بخش های پیشین اشاره شد، تمرکز اصلی درمان هیجان مدار، کار روی هیجانات و شناسایی و اصلاح هیجانات ناسازگارانه است.
با توجه به اینکه هیجانات نقش مهمی در زندگی و رفتارهای انسان دارند به نظر میرسد افرادی که در خودتنظیمی هیجانی و یا درک هیجانات خود نقص دارند میتوانند از این رویکرد درمانی برای حل مشکلات و تعارضات خود استفاده کنند.
در این مقاله سعی داشتیم تصویری کلی از رویکرد هیجان مدار گرینبرگ ارائه کنیم تا مخاطبان بتوانند با مفاهیم نظری و چهارچوب درمان این رویکرد آشنا شوند.
در صورتی که به دیگر رویکردهای رواندرمانی از جمله رویکرد شناختی رفتاری ، رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد ، رویکرد طرحواره درمانی ، رویکرد اگزیستانسیال و رویکرد روانکاوی علاقهمند هستید میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر بر روی لینک هر رویکرد کلیک کنید.
درباره گلناز رجایی راد
من،گلناز رجایی راد، متولد۱۳۷۷، دانش آموخته رشته روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهدبوده و در حال حاضر در مقطع کارشناسی ارشد رشته روانشناسی بالینی خانواده در دانشگاه شهیدبهشتی تهران مشغول به تحصیل هستم. قلم همراه همیشگی من برای به تحریر در آوردن آنچه در ذهن و قلبم می گذرد بوده است و عمدتا علاقه مند به نوشتن در موضوعات روانشناسی، ادبی، اجتماعی و مسائل مربوط به زنان هستم.همچنین عضو هیئت تحریریه نشریه امرداد بوده و ازنویسندگان کتاب نشریات دانشجویی زنان در ایران می باشم.
نوشته های بیشتر از گلناز رجایی راد10 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام عالی بود منابع رو میشه بزارید
سلام به شما.
خوشحالیم که براتون مفید بوده.
سلام وقتتون بخیر. این مطلب کامل و جامع بود. ممنون از شما. فقط امکانش هست رفرنس هاش را برام بفرستید.
سلام وقت شماهم بخیر. منابعی که ما در واران برای نوشتن محتواها استفاده می کنیم غالبا منابع اصلی روانشناسی هستن. برای این نوشته از کتاب آسیب شناسی کاپلان، زمینه روانشناسی هیلگارد و کتاب نظریه های رواندرمانی پروچاسکا استفاده کردیم.
سلام خیلی ممنون از توضیحات خوبتون.
اطلاع رسانی به چه صورت خواهد بود؟
سلام و عرض ادب
از طریق شبکه های اجتماعی مدرسه روانشناسی واران و همچنین وبسایت خدمتتون اطلاع رسانی میشه .
دوباره eft نمیزارین ؟
بی صبرانه منتظر برگزاری این دوره هستم .
سلام سرکارخانم الله یاری عزیز .
دوره eft درمان هیجان مدار طی 3 ماه آینده در مدرسه روانشناسی واران برگزار خواهد شد .
ممنون بخاطر اشتراک گذاری مطالب ارزشمند …
لطف می کنید منابع این اطلاعات را هم ذکر کنید 🙏
سلام.
خواهش میکنیم.
خوشحالیم که براتون مفید بوده.
منابع این مطلب شامل:
-کتاب زمینه روانشناسی هیلگارد
-کتاب نظریه های رواندرمانی نوشته پروچاسکا