نظریه رواندرمانی پاولفی چیست؟
از قدیمی ترین رویکردهای درمانی در حوزه روانشناسی دیدگاه رفتارگرایان بود، که با مطالعات واتسون و پاولف شروع و ثرندایک و اسکینر ادامه پیدا کرد، با اینکه این دیدگاه رفتارگرایان که رفتار انسان فقط تابع تجربه های عینی است منسوخ گردیده، اما همچنان روشهای درمانی آنها در بسیاری از اختلالات روانی کاربرد موثر دارد.
ما در این مقاله به صحبت درباره یکی از این رویکردهای رواندرمانی یعنی رواندرمانی پاولفی خواهیم پرداخت و در مورد چیستی، تکنیک ها وکاربردهای درمانی آن صحبت خواهیم کرد.
رواندرمانی پاولفی چیست؟
رواندرمانی پاولفی بر تداعی محرک و پاسخ آن تاکید دارد و بیان میکند که بسیاری از واکنشهای ترس، اضطراب، ناراحتیها و اختلالاتی که در انسانها وجود دارد از همین فرایند ناشی میشوند، پس برای درمان بر اساس روش رواندرمانی پاولفی، نیاز به قطع یا کم کردن این تداعی بر اساس یک سری تکنیکها داریم که در ادامه به صحبت درباره آنها میپردازیم.
هدف یادگیری
همانطور که در مقدمه مقاله به آن اشاره کردیم رواندرمانی پاولفی ، همچنان در درمان بسیاری از اختلالات روانی کاربرد دارد، بنابراین شما هم با مطالعه و یادگیری این نظریه و تکنیکهای آن میتوانید در برخورد با مراجعان خود از آنها بهره ببرید.
نکته های کلیدی در رواندرمانی پاولفی
- همراهی محرک و پاسخ سبب یادگیری و تغییر در رفتار میشود.
- انسان محصول محیط است.
- فرایندهای ذهنی نقشی در رفتار فرد ندارند.
واژه های مهم:
شرطی سازی کلاسیک، محرک، پاسخ، تداعی
رفتارگرایی
رفتارگرایی، دیدگاهی است که میگوید رفتار، باید به وسیلهی تجارب قابل مشاهده، تبیین شود نه به وسیلهی فرآیندهای ذهنی.
از نظر رفتارگرایان، رفتار آن چیزی است که انجام میدهیم و مستقیما قابل مشاهده است و افکار، احساسات و انگیزه ها، موضوع های مناسبی برای علم مطالعه رفتار نیستند، زیرا آنها را نمیتوان مستقیما مشاهده کرد.
از سوی دیگر روانشناسان رفتاری بر تاثیر محیط بر رفتار انسان اهمیت زیادی قائلند. از دیدگاه روانشناسی رفتاری مهم ترین چیز رابطه بین محیط و رفتار است. تغییراتی که در محیط ایجاد میشوند به ایجاد تغییر در رفتار می انجامند. (سیف،1392).
در واقع رفتار گرایی انسان را همانند ماشینی در نظر میگیرد که فرمان آن در دست محیط است و به هر سو که محیط (محرک) بخواهد، رفتار را به آن سمت سوق خواهد داد، به همین خاطر فراگیر حالت منفعل دارد (حقانی و معصومی،1389).
نظریه های شرطی سازی کلاسیک پاولف، کوشش و خطا ثرندایک و شرطی سازی کنشگر اسکینر از دیدگاههای رفتاری هستند که این موضع را انتخاب کردهاند.
ایوان پاولف
ایوان پیتروویچ پاولوف متولد سپتامبر 1849 در شهر ریازان روسیه به دنیا آمد و در فوریه 1936 چشم از جهان فرو بست. عصب شناس، فیزیولوژیست، روانشناس، و پزشکی روس، فرزند کشیش روستایی فقیر بود؛ وی تحت تاثیر نظریات داروین بود. بعدها به دانشگاه سن پترزبورگ رفت و در فیزیولوژی حیوانی و پزشکی تخصصص گرفت. در حدود 50 سالگی مطالعه و بررسی درباره شرطی سازی کلاسیک را که مهترین دستاورد وی است آغاز نمود، که البته بنا بر تصادف حین جراحی در گلو و غده بزاق یک سگ شروع شد و پاولف مابقی عمر پربار خویش را صرف این رویکرد کرد که منجر به شکلگیری رفتاردرمانی پاولفی شد(جوکار، ایزدی،1393)، که در ادامه به تشریح آن میپردازیم.
نظریه شرطی سازی کلاسیک
کشف مهم پاولف، این بود که بازتابهای طبیعی یا نخستین جاندار را میتوان به کمک شرطی سازی، گسترش داد.
بازتاب، به رابطهی سادهی بین یک پاسخ و محرکی که از طریق تأثیرگذاری بر یکی از اعضای حسی آن، پاسخ را تولید میکند، گفته میشود.
طبق آزمایشهای پاولف، برای شرطی کردن حیوان آزمایشی (سگ)، مراحل زیر انجام میگیرد:
محرکی مانند غذا، به حیوان ارائه میشود؛ این محرك، یک واکنش طبیعی و خودکار (ترشح بزاق) در ارگانیسم، ایجاد میکند. به محرکی که این واکنش طبیعی را ایجاد میکند، محرك غیرشرطی گفته میشود.
واکنش طبیعی و خودکار ارگانیسم به محرك غیرشرطی، پاسخ غیرشرطی نام دارد. حال یک محرك خنثی مانند صدای زنگ قبل از محرك غیرشرطی، به ارگانیسم ارائه میشود. این محرك خنثی، پیش از شرطی شدن، هیچگونه پاسخی در ارگانیسم، ایجاد نمیکند.
پس از چند بار همراه شدن محرك غیرشرطی (محرك طبیعی) با محرك خنثی که در آن همواره محرك خنثی پیش از محرك طبیعی میآید، محرك خنثی به تنهایی موجب ترشح بزاق میشود، حال گفته میشود که ارگانیسم، شرطی شده است.
یعنی در حضور محرك خنثی (صدای زنگ)، که اکنون دیگر نیست و محرك شرطی نام دارد، با ترشح بزاق پاسخ میدهد. پاسخ ترشح بزاق حیوان به محرك شرطی را پاسخ شرطی مینامند.(خیراندیش و همکاران،1395).
نظریه شخصیت
الگویی که رفتارگرایان بر اساس آن شخصیت افراد را بررسی میکنند همان الگوی محرک پاسخ است.
جان بی واتسون نخستین روانشناسی بود که کاربرد نظریه پاولف را با انسانها نشان داد. او معتقد بود که انسانها به هنگام تولد به تعداد کمی بازتاب و هیجان مجهز هستند و از راه شرطی شدن کلاسیک این بازتابهای اولیه با محرک های زیادی تداعی میشوند.
در این الگو فرد و شخصیت وی را زاده نوع پاسخ هایی میدانند که فرد در قبال محرک های مختلف محیطی از خود بروز میدهد. در واقع نظریه رفتاری شخصیت، افراد را تابع محیطی که در آن رشد میکنند میداند. (سیف،1392).
نظریه آسیب شناسی روانی
از دید رفتارگرایی اختلالات را میتوان بر اساس اصول شرطی سازی کلاسیک توجیه و تفسیر کرد، رفتارگرایان بیشتر به تفسیر اختلالات اضطرابی و فوبیاها می پردازند؛ آنها میگویند یک محرک شرطی (مثل تپش قلب سریع) که باعث وحشتزدگی یا اضطراب فرد در محیطی شده است، ممکن است تداعی پیدا کرده و به محیط های مشابه تعمیم داده شود و با تپش قلب سریع موجب وحشت زدگی در فرد شود.
نظریه رفتار درمانی پاولفی
همانطور که اشاره شد تاکید رفتارگرایان بر تداعی محرک و پاسخ است، یعنی وقتی تداعی صورت میگیرد چیزی یادگرفته خواهد شد. از همین رو درمانگر به دنبال این موضوع است که مراجع چگونه یاد گرفته و تداعی محرک پاسخ انجام شده است و چه عملی سبب این موضوع میشود که این ارتباط حفظ شود؟ تا بتواند ارتباطات نا مطلوب بین محرک و پاسخ را از بین ببرد.
تکنیک های رفتار درمانی پاولفی
رفتار درمانگران پاولفی برای درمان مراجعان خودشان از تکنیکهایی مانند شرطی سازی، خاموش کردن، تعمیم و تمییز محرک، و شرطی سازی سطح بالاتر برای درمان استفاده میکنند که در ادامه به صحبت درباره آنها میپردازیم.
1.خاموش کردن رفتار پاسخگر
حذف تدريجي يك تقويت. هر چقدر سابقه پاسخ در رفتار فرد طولانيتر باشد آن پاسخ ديرتر خاموش ميگردد.
همانگونه که گفتیم چندین بار همراهی محرک شرطی و محرک غیر شرطی منجر به شرطی شدن و یادگیری ارگانیزم میشود، حال اگر چندین بار محرک شرطی را بدون محرک غیر شرطی ارائه دهیم منجر به توقف پاسخ شرطی میشود یعنی ناشرطی یا خاموشی رفتار پاسخگر خواهد شد.
به مثال زیر توجه کنید:
واتسون به همراه همکارش ماری کور جونز کودک 3 ساله ای به نام پیتر را که به شدت از موش، خرگوش، کت پشمی، قورباغه و ماهی میترسید را یافتند و سعی کردند با روش خاموش کردن پاسخگر ترس او را بر طرف کنند.
به همین منظور پیتر را به همراه تعدادی کودک دیگر که از اشیاء فوق نمیترسیدند در اتاقی قرار میدادند و غذایه مورد علاقه وی را در اختیارش میگذاشتند همراه با خرگوشی که در اتاق بود.
به تدریج خرگوش را نزدیک و نزدیکتر به پیتر کردند تا حدی که ترس وی کم شد و در آخر ترس وی از خرگوش از بین رفت و پیتر با خرگوش بازی میکرد.(سیف،1392).
2.تعمیم و تمیز محرک
منظور از تعمیم به این معناست وقتی پاسخ به یک محرک شرطی شد، محرکهای مشابه دیگر که در زمان شرطی شدن حضور نداشتند همان پاسخ را فرا خواهند خواند.
مانند پسرک آزمون واتسون که از موش سفید میترسید ترس خود را به اشیای دیگری که پشمالو و سفید بودند تعمیم داده بود و از آنها نیز میترسید.
یا به عنوان مثال فردی که در هنگام رانندگی در جاده ای ناهموار و کوهستانی دچار حادثه ای میشود بعد از آن از رانندگی در جاده ها حتی جاده های صاف و کم خطر نیز پرهیز میکند.
عکس تعمیم محرک، تمیز محرک است. تمیز به تمایل فرد به پاسخ دادن به تنها آن محرکی که در ضمن شرطی شدن به کار گرفته شده است اشاره میکند. به عنوان مثال کودکی که از سگ درندهای ترسیده است و در نتیجه از همه سگهای بیآزار هم میترسد (تعمیم) به تدریج با مشاهده و مواجه کردن وی با سگها بیآزار میآموزد که این سگها بیآزارند و خطرناک نیستند و تنها باید از سگهای درنده ترسید (تمیز).
یا در مثال فرد راننده بعد از مشاهده و مواجه، فرد کم کم میآموزد که تمام جاده ها خطرناک نیستند و فقط نیاز به دقت و توجه بیشتر دارند، بخصوص جاده های کوهستانی. (سیف،1392)
3.شرطی شدن در سطح بالاتر
همانطور که اشاره کردیم در شرطی شدن پاسخگر، پس از آنکه محرک خنثی چندین بار با محرک طبیعی همراه شد، محرک خنثی توانست به صورت محرک شرطی عمل کرده و پاسخ شرطی ایجاد کند، حال میتوان با استفاده از همین محرک شرطی به عنوان یک محرک طبیعی استفاده کرد و پاسخ شرطی دیگری را تولید نمود.
به بیان ساده تر یک محرک شرطی کمک میکند تا محرک شرطی دیگری را بسازیم و پاسخ آن را دریافت نماییم.
به طور مثال، دانش آموزی که به علت غفلت معلم یا کوتاهی خودش پیشرفت چندانی در درس ریاضی نداشته است. این عدم توفیق ممکن است منجر به بروز پاسخ اضطراب و نفرت در او شود و ممکن است از معلم این درس نیز متنفر شود.
همچنین احتمال دارد که نه تنها از معلم درس ریاضی و فعالیتهاي او، بلکه از فعالیتهاي مربوط به مدرسه نیز تنفر پیدا کند؛ این مثال شرطی شدن سطح اول، دوم و سوم را نشان میدهد.
در شرطی شدن سطح بالاتر، مجاورت، عامل اصلی شرطی شدن است، یعنی همراه شدن چند محرك غیر شرطی با یکدیگر در حالی که در تعمیم، شباهت محرکها عامل مهم شرطی شدن است.
- پاسخ شرطی1 (تنفر و اضطراب ) _ (شرکت در یک درس خاص) محرک شرطی1: (شرطی شدن در سطح اول)
- پاسخ شرطی2 (تنفر و اضطراب) _ (معلم همان درس) محرک شرطی2: (شرطی شدن در سطح دوم)
- پاسخ شرطی3 (تنفر و اضطراب) _ (فعالیتها و کارهای همان معلم) محرک شرطی3: (شرطی شدن در سطح سوم)در مورد انسان این شرطی شدنها در سطوح بالاتر ممکن است ادامه پیدا کند، اما در مورد حیوان شرطی شدن از سطح سوم به بالاتر بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است.(کیهان،1399).
4.شرطی سازی در انسان
با اینکه فرایند شرطی سازی کلاسیک یا پاسخگر در ابتدا عمدتا به بازتابهای ساده ارثی محدود بوده، اما اکنون در اداره امور مربوط به انسان و توضیح بسیاری از رفتارهای هیجانی نقش اساسی به عهده دارد.
شرطی سازی کلاسیک برای قشر فرهنگی و معلمان میتواند کارایی بالایی داشته باشد، زیرا تبیین های مفیدی از چگونگی ایجاد پاسخ های عاطفی و نگرشهای دانش آموزان در اختیار معلمان میگذارد.
به عنوان مثال کودکانی برای اولین بار وارد مدرسه ای میشوند، بجز اندکی احساس بیم و امید، عاطفه مثبت یا منفی خاصی نسبت به مدرسه و کارکنان آن ندارند. حال فرض کنید یکی از آنها با ورود به دبستان با استقبال گرم و محبت آمیز معلم مواجه و این رابطه مثبت ادامه دار خواهد بود و کودک هر روز با تمایل و خوشحالی عازم مدرسه میشود و دیگری به خاطر چند خطای جزئی که به دلیل عدم آشنایی وی با مقررات مدرسه بوده با برخورد معلم و ناظم مدرسه روبه رو میشود و بعد از چند روز با بهانه های مختلف از رفتن به مدرسه با بهانه های مختلف اجتناب میکند.
در کودک اول خوشرویی و استقبال گرم معلم محرک غیر شرطی است که در کودک احساس شادمانی و علاقه مندی (پاسخ غیر شرطی) ایجاد میکند، و درادامه خود معلم و سایر محرکات آموزشگاه هم که خنثی بودهاند تبدیل به محرک شرطی شده و پاسخ شادمانی و علاقه (پاسخ شرطی) را در کودک ایجاد میکنند.
در کودک دوم اما رفتار خشن معلم و ناظم به عنوان (محرک غیرشرطی) که در ابتدا به ایجاد ترس و نگرانی(پاسخ غیر شرطی) در کودک میانجامد، بعدها سبب میشود کودک نسبت به معلم و کل مدرسه (محرک شرطی) پاسخ اضطراب و نگرانی و عدم علاقه (پاسخ شرطی) را نشان بدهد و همچنین سبب میشود که در ادامه کودک نسبت به معلم و کل مدرسه (محرک شرطی) پاسخ اضطراب و نگرانی و عدم علاقه (پاسخ شرطی) را نشان دهد.
بنابراین برای کاهش و از بین رفتن اضطراب و ترس و افزایش علاقه کودک نسبت به مدرسه و معلم، مسئولان و معلم کودک باید دست از رفتارهای خشن خود بردارند و به جای آن رویه رفتارهای محبت آمیز نسبت به وی در پی بگیرند.(سیف،1392).
کاربردهایی از شرطی سازی کلاسیک
رفتاردرمانی پاولفی به طور ویژه در درمان اختلالات افسردگی، شب ادراری، چاقی، اضطراب، اختلال هراس، مشکلات مرتبط با خشم و عصبانیت، اختلال خوردن، اختلال تنش زای پس از رویداد، دو قطبی، بیش فعالی، خودآزاری و….. کاربرد دارد که در زیر چند نمونه را بررسی میکینم:
1- درمان شب ادراری: برای این منظور کودک مورد نظر را بر روی یک تشک برقی میخوابانند که وقتی کودک با ادرار خود آن را خیس کرد جریان برقی در آن برقرار و زنگی به صدا در میآید.
به کودک گفته میشود زمانی که صدای زنگ کودک را از خواب بیدار کرد، ادرارش را کنترل و با فشار دادن دکمه ای که تعبیه شده است صدای زنگ را قطع کند و به توالت برود. پس از تکرار شدن این فرایند در چند شب متوالی کودک بدون نیاز به صدای زنگ، با احساس فشار مثانه به موقع از خواب بیدار میشود و سرانجام شب ادراری او ازبین میرود.
2- درمان لکنت زبان: که در آن فرد تشویق میشود که هر چه بیشتر با دیگران صحبت کند. این روش از طریق خاموش شدن پاسخ اضطرابی فرد، به رفع نگرانی های او در حین صحبت کردن منجر میشود.
3- ترک عادت الکل یا سیگار کشیدن: که در آن به سیگار یا الکل موادی اضافه میکنند که هنگام مصرف باعث ایجاد حالت تهوع میشود.
4- حساسیت زدایی منظم: که در آن با وادار کردن فرد به تداعی آرمیدگی عمیق با تجسم های متوالی، موقعیتهای اضطرابزا را به صورت فرایندهای کاهش میدهد.
احساس آرمیدگی که دانش آموز تجسم میکند، ایجاد آرمیدگی میکند. از آن پس دانش آموز سرنخ های اضطرابزا را با احساس آرمیدگی تداعی میکند.
چنین آرمیدگی با اضطراب ناهمخوان است. از طریق همسانسازی آغازین با نشانه اضطرابزای ضعیف با آرمیدگی و گسترش تدریجی سلسله مراتب ( از دو هفته قبل از سخنرانی بالای سکو قدم بزند تا سخنرانی ارائه کند) تمام سرنخ های اضطراب زا باید آرمیدگی ایجاد کنند.(کیهان،1399).
نتیجه گیری
همانطور که در این مقاله صحبت کردیم، رفتارگرایان در بررسی رفتار آدمی تمرکز خود را بر تجربه های قابل مشاهده گذاشتهاند نه فرایندهای ذهنی و انسان را محصولی از محیط زندگی آن میدانند.
شرطی سازی کلاسیک (پاولفی) نیز به عنوان یکی از شاخه های رفتارگرایی، نظریه خود را بر تداعی محرک و پاسخ بنا نهاده است و تاکید میکند که بسیاری از واکنشهای ترس، اضطراب و ناراحتی ها در انسان از همین فرایند ناشی میشوند، پس برای درمان در بر اساس این نظریه نیاز به قطع یا کم کردن این تداعی بر اساس خاموش کردن رفتار، تعمیم و تمیز، شرطی شدن در سطح بالاتر و… داریم.
ویدیو رواندرمانی پاولف
منابع
حقانی، فریبا، معصومی، رسول(1389). مروری بر نظریه های یادگیری و کاربرد آنها در آموزش پزشکی
سیف، علی اکبر(1392).روانشناسی پرورشی نوین. نشر دوران.
کیهان،گروه مشاورین(1399). روانشناسی یادگیری
جوکار، رضا، ایزدی، منیره(1393).تبیین نظریه شرطی شدن در تبلیغات فرهنگی و تجاری
خیراندیش، جابر، راغبیان، ساره، صمدزاده، سپیده(1395). تاثیرات روانی بر یادگیری دانش پژوهان.
درباره رضا نجاری
رضانجاری هستم دانش آموخته لیسانس علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تهران و همچنین علاقه به نویسندگی و دست به قلم شدن دارم تا بتونم دانش و اطلاعات خودم رو هر چند کوچک در اختیار دیگران قرار بدم.
نوشته های بیشتر از رضا نجاری
دیدگاهتان را بنویسید