در این مقاله میخوانیم:
مقدمه
70 درصد بدن موجودات زنده از آب تشکیل شده که به ادامه حیات کمک میکند. بنابراین بدیهی است که بدن در صورت از دست دادن آن، به گونه ای واکنش نشان میدهد که بقا را تضمین کند.
“اگرچه همه موجودات تشنگی را تجربه میکنند، اما علم نمیتواند تعریف دقیقی از این پدیده ارائه دهد، زیرا شامل پاسخهای فیزیولوژیکی متعددی به تغییر وضعیت مایعات داخلی، الگوهای پیچیده عملکرد سیستم عصبی مرکزی و انگیزه روانی است.”(E., 2018)
رفع تشنگي، يک فرايند تعادلی بسيار مهم است؛ اما كنترل این فرايند به چه صورت انجام میشود؟
مكانيزمهای تنظيم آب
“تشنگی میل حیاتی به آب به دلیل سیستم پیچیدهای از پیام رسانی عصبی و هورمونی است که تعادل آب در بدن را تنظیم میکند.”(Arai, Stotts, & Puntillo, 2013)
به طور كلی آب موجود در بدن، در دو منبع ذخیره ميشود؛ در نتیجه دو متغیر تنظیم كننده برای آن وجود دارد: مایعات درونسلولی و مایعات برونسلولی.(اتکینسون, 2000)
آب موجود، از طریق تعرق، تنفس و یا ادرار، به صورت تدریجي از بدن خارج شده و در نهایت منجر به احساس تشنگی میشود؛ اما همه تشنگیها مثل هم نیستند.(جیمز, 2007) تحرک، عرق کردن، ننوشیدن آب در طولانی مدت و خونریزی، باعث از دست دادن مایعات برونسلولی در بدن میشود. این تشنگی ناشی از کاهش حجم خون است؛ در حالی که خوردن غذای شور موجب از دست دادن مایعات برونسلولی شده و این نوع تشنگی، ناشی از خاصیت اسمزی است که در ادامه به آن اشاره میکنیم. (اتکینسون, 2000)
تشنگی اسمزی
فشار اسمزی، زمانی اتفاق میافتد که مواد محلول در یک طرف غشاء نیمه نفوذ پذیر، غلیظ تر از طرف دیگر آن باشد.(جیمز, 2007) در واقع اختلاف غلظت مواد محلول در بیرون و درون سلول، فشار اسمزی را ایجاد ميكند؛ این به معنای گرایش آب به جریان یافتن از ناحیه کم غلظت، به ناحیه پر غلظت است. (اتکینسون, 2000)
” تعیین کننده اصلی تشنگی اسمزی، محلول اصلی مایع بیرون سلولی، یعنی سدیم است.” (Mattes, 2010)
انباشت یون سدیم باعث افزایش غلظت خون و خارج شدن آب از نورونها میشود. نورونهای هیپوتالاموس، کمبود آب خود را تشخیص میدهند و تشنگی اسمزی را ایجاد میكنند. کلیهها نیز ادرار غلیظ تری را دفع میکنند تا بدن را از سدیم اضافی رها کرده و تا حد امکان آب بیشتری را نگهدارند(جیمز, 2007).
مغز چگونه فشار اسمزی را تشخیص می دهد؟
مهم ترين قسمت مغز برای تشخیص دادن فشار اسمزي و محتويات نمك خون،OVLT و اندام زيرطاقي است.
گيرندههاي OVLT، اندام زيرطاقي و معده و جاهاي ديگر، اطلاعات را به قسمتهایی از هیپوتالاموس منتقل میکنند. این قسمتها شامل هسته
فوق بينايي و هسته فرابطني میشود که ميزان آزاد شدن وازوپرسين را كنترل ميكنند وقسمت پیش بینایی جانبی و اطراف هیپوتالاموس که
نوشیدن را کنترل میکند.(جیمز, 2007)
سوالی که ممکن است برایتان پیش بیاید این است که وقتی فشار اسمزی موجب تشنگی میشود، چگونه ميفهمیم که چه موقع باید نوشیدن را متوقف کنیم؟
آب از طریق سیستم گوارش جذب شده و از طریق خون به مغز پمپاژ میشود. این فرایند تقریبا 15 دقیقه زمان میبرد. اگر ما 15 دقیقه به نوشیدن ادامه دهیم، آب بسیار زیادی را مصرف خواهیم کرد؛ بنابراین بدن با تشخیص محتویات آب معده و روده، مصرف آب را کنترل میکند و جلوی تشنگی را میگیرد. (جیمز, 2007)
تشنگی حجمی
مرکز تشنگی در مغز، در ناحیهای به نام هیپوتالاموس، قرار دارد. کاهش حجم خون باعث کاهش فشار خون خفیفی میشود که ما آن را احساس نمیکنیم اما نورونهای حسی را فعال میکند. در نتیجه کاهش حجم خون، نورونهای هیپوتالاموس، به غده هیپوفيز پیام ارسال میکنند، هیپوفيز خلفی هورمونی به نام وازوپرسین (ADH) تولید میکند که به آن هورمون کاهنده ادرار نیز گفته میشود زیرا کلیهها را وادار به جذب دوباره آب از ادرار میکند. کاری که هورمون وازوپروسین انجام میدهد این است که با انقباض رگهای خونی، باعث افزایش فشار خون میشود و به کاهش حجم خون کمک میکند.
علاوه بر این، مغز پیامی به کلیهها میفرستد و کلیهها هورمونی به نام رنین آزاد میکنند که با جداسازی پروتئینهای موجود در آنژیوتنسین هورمون دیگری را میسازد که عامل اصلی پیدایش تشنگی در مغز است. این هورمون نیز مانند وازوپرسین عمل میکند و اندام زیر طاقی مغز را براي عمل نوشیدن تحریک میکند(جیمز, 2007).
اشتیاق مخصوص سدیم
در تشنگی حجمی بدن علاوه بر آب، مقداری از مواد معدنی را نیز از دست میدهد؛ بنابراین مصرف آبی که حاوی نمک است ترجیح داده میشود. این ترجیح، به اشتیاق مخصوص سدیم معروف است که حتی در حیوانات نوزاد هم به صورت خودکار وجود دارد.
اگر دقت کرده باشید زنان هنگام بارداری و یا در دوره قاعدگی، به دلیل از دست دادن مقدار قابل توجهی از مایعات درون سلولی، به مصرف غذای شور تمایل دارند.
هنگامی که بدن مقداری از سدیم خود را از دست میدهد، اشتیاق گرسنگی مخصوص سدیم ایجاد میشود. غدد فوق کلیوی، هورمونی را به نام آلدوسترون آزاد میکنند که باعث ذخیره نمک توسط کلیهها، غدد بزاقی و غدد عرق میشود. آلدوسترون و آنژیوتنسین، ویژگیهای نورونهای مجرای انفرادی را که بخشی از سیستم چشایی است، تغییر میدهند؛ در نتیجه واکنش آنها به نمک، مانند واکنشی است که به قند نشان میدهند(جیمز, 2007).
تشنگی به عنوان یکی از انگیزههای تعادل زیستی
کلارک هال در سال 1943، نظریه مهمی را مطرح کرد که ماهیت انگیزههای انسان را توصیف میکند. او دریافت که عادتهای آموخته شده، بر انگیزه تشنگی تاثیر میگذارد. برای مثال اگر انجام یک رفتار موجب کاهش تشنگی شود، آن رفتار به عنوان یک عادت، تقویت و آموخته میشود. علاوه بر این، هال متوجه تاثیر مشوقهای خارجی مثل کمیت یا کیفیت یک نوشیدنی، بر مصرف آن شد. برای مثال، یک روز گرم تابستانی را در نظر بگیرید که یک نوشیدنی سرد جذابتر از یک فنجان چای داغ است. در حالی که در دمای پایین، همین نوشیدنی سرد، به یک محرک ناخوشایند برای رفتار نوشیدن تبدیل می شود. فیزیولوژیستها برای توصیف این موضوع که احساس تشنگی میتواند با توجه به شدت محرک و وضعیت فرد، دارای ویژگیهای خوشایند یا ناخوشایند باشد، از اصطلاح «alliesthesia» استفاده میکنند که به تغییر حس اشاره دارد(Mattes, 2010).
تنظیم حرارتی و تشنگی
یکی از اصلی ترین ویژگیهای موجودات، توانایی حفظ دمای داخلی و حجم مایعات بدن است.
ثبات محیط داخلی که فارغ از تغییرات بیرونی بدن است، موجب ادامه حیات موجودات میشود که والتر بیکانن آن را “تعادل حیاتی (homeostasis)” نامیده است(McKinley, 2017).
حفظ دما به پاسخهای فیزیولوژیکی بدن بستگی دارد که حجم مایعات را تغییر میدهد. برای مثال تعریق یکی از این پاسخهای فیزیولوژیکی است که در نتیجه منجر به کاهش آب بدن میشود. حجم خون کاهش و فشار اسمزی مایعات بدن، افزایش مییابد.
ناحیه پیشبینایی مغز نقش مهمی در مکانیسم های تنظیم حرارتی دارد. در این قسمت از هیپوتالاموس، نورونهایی هستند که با تغییر دما، عملکردشان نیز تغییر میکند. این باعث واکنشهای فیزیولوژیایی مثل عرق کردن شده که به تنظیم دما کمک میکند(McKinley, 2017).
منابع
Arai, S., Stotts, N., & Puntillo, K. (2013). Thirst in critically ill patients: from physiology to sensation. Am J Crit Care, 22(4), 328-335. doi:10.4037/ajcc2013533
E., L. (2018). Anatomy and Physiology. In.
Mattes, R. D. (2010). Hunger and thirst: issues in measurement and prediction of eating and drinking. Physiology & behavior, 100(1), 22-32. doi:10.1016/j.physbeh.2009.12.026
McKinley, M. e. a. (2017). Interaction between thermoregulation and osmoregulation in domestic animals. Revista Brasileira de Zootecnia [online], pp.783-790. doi:https://doi.org/10.1590/S1806-92902017000900011.
اتکینسون, ر. ا. (2000). زمینه روانشناسی هیلگارد. تهران: رشد.
جیمز, ک. (2007). روانشناسی فیزیولوژیکی. تهران: نشر روان.